یکی از قراردادهای مرسوم در مبادلات تجاری، عقد معاوضه است. در این مطلب با ما همراه باشید تا شما را با اوصاف، قواعد و شرایط قانونی این نوع از معامله آشنا کنیم و تفاوت های آن با عقد بیع را مورد بررسی قرار دهیم.
معنی معاوضه چیست؟
از نظر حقوقی، مبادله کالا به کالا را که از گذشته در جوامع بشری مرسوم بوده، قرارداد معاوضه میگویند. میتوان گفت که مبادله کالا با پول که همان عقد بیع است، شکل تکاملیافته معاوضه است. به عنوان مثال اگر شخصی محصول باغ خود را با یک خودرو عوض کند، نام این قرارداد معاوضه است. امّا اگر فردی محصول باغش را در ازای پول بفروشد، این معامله بیع نام دارد.
ماده ۳۳۸ قانون مدنی بیع را تملیک عین در قبال عوض معلوم معرفی کرده که با این تعریف تفاوتی بین عقد معاوضه و بیع وجود ندارد چون عوض معلوم میتواند کالا یا خدمت یا پول باشد، امّا باید بدانید تفاوت معاوضه و بیع از نظر حقوقی در آثار ناشی از آنها و قواعد مربوط به آنها مشخص است.
مثلا بعضی خیارات فسخ مانند تأخیر ثمن، مختص عقد بیع هستند و در قرارداد معاوضه کاربردی نخواهند داشت. به عبارتی اگر طرفین معامله بخواهند دو مال یا کالا را بدون هیچ امتیازی با هم مبادله کنند، معامله آنها معاوضه نام خواهد گرفت و اگر مبادله آنها تبادل پول در ازای کالا باشد، بیع است.
بر اساس ماده ۴۶۴ قانون مدنی، مبادله مالی با مال دیگر بدون ملاحظه این که یکی از آنها مبیع و دیگری ثمن باشد، عقد معاوضه نام دارد. در عقد بیع، مورد معامله باید عین باشد، امّا در معاوضه علاوه بر آن میتواند منفعت یا حق مالی بوده باشد.
اوصاف عقد معاوضه
طبق قانون قرارداد معاوضه دارای ویژگیها یا اوصافی است که در ادامه میخوانید:
- عقد معوّض: هر دو طرف معامله در قبال مالی که به دیگری میدهند، صاحب مالی دیگر شوند.
- عقد لازم: قرارداد معاوضه در حقیقت از عقود لازم است، یعنی پس از جاری شدن هیچکدام از طرفین معامله نمیتوانند آن را بر هم بزنند؛ مگر این که طبق شرایطی که در قانون تعریف شده، حق فسخ پیدا کنند یا برای این کار توافقی بین آنها باشد.
- عقد تملیکی: یعنی اگر قرارداد به صورت صحیح جاری شود، طبق قانون بلافاصله پس از عقد، کالاها از مالکیت صاحب قبلی خارج شده و تحت تملّک طرف مقابل قرار میگیرد.
قواعد حاکم بر معاوضه
هر چند عقد معاوضه بسیار به قرارداد بیع شبیه است، امّا مطابق ماده ۴۶۵ قانون مدنی، احکامی که مخصوص بیع است، در مورد معاوضه کاربرد ندارد. از سوی دیگر، احکام کلی بیع مانند لزوم تسلیم کردن مورد معامله، حق حبس، اهلیت طرفین معامله، قصد و رضایت طرفین و …، در مورد معاوضه نیز صادق است.
بنابراین خیارات فسخی که از احکام مختص بیع است، مانند خیار حیوان، تأخیر ثمن و مجلس در معاوضه راه نداشته و نمیتوان با استناد به آنها قرارداد معاوضه را منحل کرد. در مثال دیگر، حق شفعه یا همان تملّک سهم فروختهشده شریک توسط شریک دوم که از احکام مخصوص بیع است، در معاوضه راه نخواهد داشت.
اعمال قواعد بیع در معاوضه
همانطور که پیش از این گفته شد و طبق ماده قانونی مذکور در قسمت قبل، احکامی که مخصوص بیع است راهی در معاوضه نخواهد داشت. همچنین در مورد کاربرد قواعدی مانند انفساخ عقد، حق فسخ به موجب اعسار خریدار و تلف شدن مورد معامله پیش از قبض که از قواعد خاص بیع هستند، در عقد معاوضه تردید وجود دارد و حتی بعضی معتقدند که در مورد معاوضه اصلا کاربرد ندارند.
خیار غبن در معاوضه
غبن که یکی از خیارات فسخ مربوط به قراردادهای بیع است، در مورد قرارداد معاوضه همیشه محل بحث بوده است. گروهی اعتقاد بر این دارند که معاوضه نیز مانند عقد صلح است که پایه آن بر اساس مسامحه شکل گرفته و طرفین فقط قصد دارند کالاهایشان را با یکدیگر مبادله کنند؛ درحالیکه توجهی به تناسب ارزش ریالی کالاها ندارند. بنابراین معتقدند چون این قرارداد بر پایه مسامحه است، بر اساس ماده ۷۶۱ قانون مدنی، خیار غبن در مورد آن کاربرد ندارد.
البته باید توجه داشت که در عقد معاوضه همیشه نمیتواند اینگونه باشد که طرفین توجهی به تناسب ارزش ریالی کالاهای مورد معامله نداشته باشند و فقط مسامحه بین آنها ملاک باشد. بر اساس این قاعده میتوان گفت که با توجه به این که خیار غبن از قواعد کلی معاملات تجاری است، در مورد عقد معاوضه هم میتواند کاربرد داشته باشد.
از طرف دیگر همیشه یکی از طرفین معامله ممکن است طرف دوم را در مورد کیفیت کالای مورد معامله فریب دهد که در این صورت برای جلوگیری از زیان طرف دوم، باید ضمانت اجرایی قانونی مانند خیار غبن وجود داشته باشد.